---------------
نه ارتجاع غالب،نه ارتجاع مغلوب.نه «ولایت مطلقه فقیه» نه «ولایت مطلق رهبرعقیدتی».نه مزدوری رژیم پلید و ضد ایرانی آخوندی، نه سرسپردگی به رهبری خود محور و متوهم وخطاکار و انتقاد ناپذیر عقیدتی. پاینده ایران. درود برملت بزرگ ایران. زنده بادآزادی و دموکراسی. برقرار باد اتحاد تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و سکولار در داخل و خارج ایران علیه رژیم استبدادی و ارتجاعی وسرکوبگر ملایان حاکم.درود بر شهیدان ملت بزرگ و پایدار ایران ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۱۳۹۴ بهمن ۲۷, سهشنبه
۱۳۹۴ بهمن ۱۵, پنجشنبه
تشدید حمله به گرایش چپ درون مجاهدین: چرا؟ - تراب حق شناس
اینکه در جریان اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک خطاهای سنگینی رخداده و تحولی که چه بسا میتوانست به نحوی طبیعی انجام شود به شکل سزارین صورت گرفته دستاویز انواع بیعدالتیها، تهمتها و حتی دشنامها شده است. چه تجربه مجاهدینی که به زندان افتادند و بسیاری از آنها در همان نخستین سالهای زندان اعتقادات مذهبی را از اندیشه سیاسی خود جدا کردند، چه تجربه آنها که در بیرون زندان یا در خارج کشور این راه را پیمودند گواه کارآمد نبودن دگمهای مذهبیست. بدیهیست که در تجربه ما گرایش نخستین مجاهدین به مبارزه ضد امپریالیستی و عدالت جویانه همانا ادامه طبیعی خود را در پیمودن راه کارگران و زحمتکشان دیده و میبیند. آنان که در میانه راه متوقف شدند و کوشیدند به دفاع از موضعی عقب مانده بپردازند مرا به یاد این گفته حنیف نژاد میاندازد که می گفت: "کسی که بخواهد از موضعی عقب مانده دفاع کند باید بر موضعی عقب ماندهتر بایستد". بد نیست آقایان میثمی و رجوی که دو انشعاب به راست را در تحولات سازمان مجاهدین نمایندگی میکنند خود را در آیینه سخن حنیف نژاد و راهی که اولی در دفاع از جمهوری اسلامی و سپس اصلاح طلبان و دومی برای کسب قدرت سیاسی به هر قیمت از سال 57 تا کنون دنبال کردهاند بیندیشند. مسلم است که آنها راه خود را برگزیدهاند و من توهمی نسبت به آینده آنها ندارم. مسئولیتشان در برابر تودهها و تاریخ را خودشان باید پاسخ بدهند. راهی که من شانس و افتخار پیمودن آن را داشتهام از شیفتگی در برابر عدالت شروع شد و با دلبستگی به کمونیسم ادامه داشته و دارد. ادامـه
۱۳۹۴ بهمن ۱۴, چهارشنبه
۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه
نفرت مردم نسبت به نظام ولایت فقیه، در رنجهای علیرضا افتخاری - ایرج شكری
به قدری فشار و تهدیدها زیاد شد که مجبور شدیم از آن محل برویم. مدتها کلاه میگذاشتم روی سرم و برای خرید اینور و آنور میرفتم. اگر هم کسی من را میشناخت، برخوردهای اهانتآمیز و زشتی میشد. خوب یادم هست وقتی در فرودگاه وارد سالن انتظار شدم و نشستم، حدفاصل ده متری من همه مردم از صندلیها بلند شدند و اطرافم خالی شد. دوستان من دیگر من را مهمانیهای خودشان هم دعوت نمیکردند و میترسیدند بلایی سر بچههایشان بیاید. میگفتند علیرضا تو دوست بیست ساله ما هستی ولی واقعاً بهتر است دیگر نباشی، چون مردم و آشنایان همسر و بچههای ما را مورد توهین قرار میدهند که چرا افتخاری را اینجا راه دادهاید. چرا با "رفیق احمدی نژاد" رفت و آمد میکنید![...] من طناب خریده بودم خودکشی کنم. ادامهی مطلب...
اشتراک در:
پستها (Atom)