بشكند از غرش طوفانِ ملت، دارها
نيست خالي خاك ما از همتِ سردارها
رفت تا ژرفاي دوزخ ، دوزخي تاريك و سرد
شعله بايد زد كنون بر جانِ اين دجالها!
چيستند اين جمله جز ميراثدارِ ظلم و جهل
اين بقايايِ تبارِ كژدمان و مارها
سهم ما اما به جز غارت نبود و اختناق
يا كه در بازارها غير از طنابِ دارها
ميرسد آن صبح ، اما صبح تندرهاي سرخ
كز مصافِ خلق ايران لشگرِ تاتارها
خرد و خاكستر شود، بعد از خزاني مرگبار
بشكفد در هر كرانِ شهر ما گلزارها
نيست خالي خاك ما از همتِ سردارها
رفت تا ژرفاي دوزخ ، دوزخي تاريك و سرد
شعله بايد زد كنون بر جانِ اين دجالها!
چيستند اين جمله جز ميراثدارِ ظلم و جهل
اين بقايايِ تبارِ كژدمان و مارها
سهم ما اما به جز غارت نبود و اختناق
يا كه در بازارها غير از طنابِ دارها
ميرسد آن صبح ، اما صبح تندرهاي سرخ
كز مصافِ خلق ايران لشگرِ تاتارها
خرد و خاكستر شود، بعد از خزاني مرگبار
بشكفد در هر كرانِ شهر ما گلزارها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر