---------------

نه ارتجاع غالب،نه ارتجاع مغلوب.نه «ولایت مطلقه فقیه» نه «ولایت مطلق رهبرعقیدتی».نه مزدوری رژیم پلید و ضد ایرانی آخوندی، نه سرسپردگی به رهبری خود محور و متوهم وخطاکار و انتقاد ناپذیر عقیدتی. پاینده ایران. درود برملت بزرگ ایران. زنده بادآزادی و دموکراسی. برقرار باد اتحاد تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و سکولار در داخل و خارج ایران علیه رژیم استبدادی و ارتجاعی وسرکوبگر ملایان حاکم.درود بر شهیدان ملت بزرگ و پایدار ایران ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۳ آذر ۱۷, دوشنبه

تشدید حمله به گرایش چپ درون مجاهدین: چرا؟ تراب حق شناس

(اشاره‌ای به شماره‌های اخیر مهرنامه و چشم انداز ایران، چاپ تهران)

"دفاع می‌کنم از اندیشه‌ای که آن را سستی جانبدارانش در هم شکسته است."(1)

پنجاه سال از پاییز 44-1343 که جمع نخست مجاهدین به تدریج شکل گرفت تا در 20 بهمن 1350 به نام سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام موجودیت کند، می‌گذرد. برای برخی خوش‌آیند باشد یا بدآیند، من از کسانی بودم که این شانس و افتخار را دارم که با آن کاروان انتقادی، سیاسی، انقلابی و عدالت جو همراه بوده‌ام. نه همیشه پیشرو، نه پیرو بلکه همواره رهرو. در سطور زیر می‌کوشم شهادت‌های خودم را از این مسیر دشوار، رزمنده و بالنده به اختصار تمام ارائه دهم. اینکه برای روایت امثال من هیچ جایی در قلمرو جمهوری اسلامی وجود ندارد دلیلش روشن است. ما معتقدیم که حقیقت انقلابی‌ست و کار خود را خواهد کرد. همین که نیروهای ارتجاعی غالب و مغلوب این‌طور وحشیانه به تحریف تاریخ و لجن مال کردن گرایش ترقی‌خواهانه مجاهدین در هر سه مرحله (قبل از تغییر ایدئولوژی، پس از آن و سپس سازمان پیکار) می‌پردازند دلیلی کافی برای خطری‌ست که آن‌ها از ناحیه این گرایش درون مجاهدین احساس می‌کنند. به تعبیری دیگر به نظر می‌رسد که "شبحی در گشت و گذار است". واقعیات عینی در جامعه ما نشان می‌دهد که گرایش چپ درون مجاهدین هنوز زنده است، وگرنه چرا این همه مقاله و مصاحبه و کتاب برای "اثبات" اینکه مجاهدین از همان آغاز منحرف بودند و تاریخ آن‌ها را می‌توان آنطور که مهرنامه شماره 38 نوشته "پله پله تا ارتداد" نامید؟ خلاصه اینکه نه تنها باید خاکشان را به توبره کشید بلکه هیچ اثری را که از آنان باز مانده باشد نباید به حال خود گذاشت. از سه جلد کتاب زندگی خمینی نوشته فردی به نام صادق زیارتی که حمید روحانی امضاء می‌کند و سراپا کینه و عقده ارتجاعی نسبت به مبارزینی‌ ست که راه امام او را قبول نداشتند گرفته تا انواع به اصطلاح خاطراتی که از کسانی مانند عزت شاهی، احمد احمد، جلال فارسی و مهدی جعفری برازجانی و محمود دعائی تا برسد به سه جلد کتاب که از طرف "موسسه تحقیقاتی" رژیم به عنوان "مجاهدین از پیدایی تا فرجام" منتشر کرده‌اند. ادامه مطاب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر