برای بسیاری این سوال مطرح است که چرا عده ای از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق پس از سال های طولانی جدائی از این سازمان زبان به سخن باز کرده و یا هنوز هم بخش دیگری همچنان سکوت می کنند؟ دلایل مختلفی را می توان تصور نمود، یکی از این دلایل، درک آشنائی با پیوندهای روحی- احساسی- عاطفی این افراد با سازمان مجاهدین خلق و بویژه با مسعود رجوی می باشد. با شناخت این پیوندهای عاطفی است که می توان بهتر درک کرد که این افراد بر مبنای چه پیش زمینه و با چه انگیزه یا انگیزه هائی وارد مبارزه بر علیه رژیم جمهوری اسلامی شدند؟ چرا و چگونه به سازمان مجاهدین خلق پیوستند و اینکه در مدت زمانی که در درون قرارگاه ها و پایگاه های بسته ی سازمان مجاهدین بودند چگونه زندگی کرده، چگونه سختی های مبارزه و زندگی در درون تشکیلات را تحمل کردند و بالاخره اینکه زمانی که پرسشگری را شروع کرده و انتقادات خود را مطرح کرده و خواهان جدائی شدند براستی بر آنها چه گذشت و با آنها چگونه رفتار شد؟ ادامه مطلب
---------------
نه ارتجاع غالب،نه ارتجاع مغلوب.نه «ولایت مطلقه فقیه» نه «ولایت مطلق رهبرعقیدتی».نه مزدوری رژیم پلید و ضد ایرانی آخوندی، نه سرسپردگی به رهبری خود محور و متوهم وخطاکار و انتقاد ناپذیر عقیدتی. پاینده ایران. درود برملت بزرگ ایران. زنده بادآزادی و دموکراسی. برقرار باد اتحاد تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و سکولار در داخل و خارج ایران علیه رژیم استبدادی و ارتجاعی وسرکوبگر ملایان حاکم.درود بر شهیدان ملت بزرگ و پایدار ایران ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر