---------------

نه ارتجاع غالب،نه ارتجاع مغلوب.نه «ولایت مطلقه فقیه» نه «ولایت مطلق رهبرعقیدتی».نه مزدوری رژیم پلید و ضد ایرانی آخوندی، نه سرسپردگی به رهبری خود محور و متوهم وخطاکار و انتقاد ناپذیر عقیدتی. پاینده ایران. درود برملت بزرگ ایران. زنده بادآزادی و دموکراسی. برقرار باد اتحاد تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و سکولار در داخل و خارج ایران علیه رژیم استبدادی و ارتجاعی وسرکوبگر ملایان حاکم.درود بر شهیدان ملت بزرگ و پایدار ایران ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

خاطراتی از قرارگاه اشرف (۲) خودکشی محمدرضا باباخانلو و اجبار من به سبیل گذاشتن فریاد آزادی

من آن روزها شرایط روحی بدی پیدا کردم. جدا از اینکه محمدرضا باباخانلو دوست من بود، انسانی بود که جلو چشمم خودش را آتش زد و داد میزد سوختم سوختم. مرگ دلخراش او مرا دچار دپرسیون شدیدی کرد. دائم تصویرش جلو چشمم می آمد. رفتم در آسایشگاه خوابیدم. فرمانده ام آمد گفت چرا خودت را ول کرده ای؟ اسمش ایرج بود. گفتم صحنه خیلی درد ناک بود. او گفت من فکر کردم تو دلت برای سازمان سوخته ولی حالا می بینم دلت برای او سوخته! فرمانده قرارگاه سه که خانمی بود ابتدا سراسیمه آمد و رنگش پریده بود ولی وقتی فهمید محمدرضا خودش را آتش زده، فقط گفت: احمق.  ادامه‌ی مطلب...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر