---------------

نه ارتجاع غالب،نه ارتجاع مغلوب.نه «ولایت مطلقه فقیه» نه «ولایت مطلق رهبرعقیدتی».نه مزدوری رژیم پلید و ضد ایرانی آخوندی، نه سرسپردگی به رهبری خود محور و متوهم وخطاکار و انتقاد ناپذیر عقیدتی. پاینده ایران. درود برملت بزرگ ایران. زنده بادآزادی و دموکراسی. برقرار باد اتحاد تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و سکولار در داخل و خارج ایران علیه رژیم استبدادی و ارتجاعی وسرکوبگر ملایان حاکم.درود بر شهیدان ملت بزرگ و پایدار ایران ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۲ فروردین ۱۱, یکشنبه

گشودن گره کور! شهباز نخعی


گشودن گره کور!شهباز نخعی .حدود دوهفته پیش، 15 مارس 2013، دومین سال فاجعه ای که درسوریه روی می دهد و دبیرکل ناتوان سازمان ملل متحد - چه اسم بی مسمایی! - آن را "جنایت علیه بشریت" توصیف کرده، پشت سر نهاده شد. دریاسالار جیمز استاوریدس، فرمانده ارشد نیروهای امریکا دراروپا، کارنامه عملکرد دوساله را چنین ارزیابی می کند: «وضعیت درسوریه هرروز بد و بدتر می شود... بیش از 70 هزار نفر کشته شده اند، یک میلیون نفر آواره و مجبور به ترک این کشور شده اند وبیش از دوونیم میلیون نفر نیز در داخل خاک سوریه بی خانمان شده اند. فعلا هیچ گونه پایانی برای جنگ داخلی خشونت بار مشاهده نمی شود. دلیل این به درازا کشیده شدن مسئله سوریه و تبدیل آن از تظاهرات آرام و مسالمت آمیزمردم خواهان برکناری حکومت استبدادی به یک جنگ داخلی خونبار و پرتلفات چیست؟    ادامه‌ی مطلب...

۱ نظر:

  1. با سلام به آقای شهباز نخعی
    مقاله شما را خواندم از همه چیز نوشته اید الا نقش ارباب یعنی امریکا د راین داستان.
    گو اینکه امریکا در این میان نه تنها نقشی ندارد بلکه کم کاری هم می کند.و بنفع مردم وارد گود نمی شود .
    نمی دانم تحلیلگران و کسانی را که باسیاست سرو کار دارند چه شده است که برای ارباب جهان در معادلات جهانی و اتفاقاتی که برای کشورها می افتد هیچ جایگاهی برایشان قائل نیستند و گو اینکه در نهایت ارباب باید وارد شودتا که دموکراسی را به یک کشور با حکومت دیکتاتوری به ارمغان اورد.
    این موضوع را در بیشتر موضع گیریهای سیاسیون و گروهها می توان دید.منجمله مجاهدین.و فکر کنم این نوشته هم منبعث ازهمان دیدگاه باشد.
    الان فکر می کنید که درسوریه دو جبهه باهم در نبرد هستند جبهه خلق و جبهه ضد خلق؟
    اگر رویدادهایی که در این مدت برای کشورهای منطقه رخ داده را بررسی کنیم می بینیم که دست غیب ارباب در پشت همه این داستانهاکار خودش را میکند.مردم بیچاره اینجا قربانی هستند.چطور الان در همان کشورها که بعنوان آزادی از دیکتاتوری نام برده شده فضای دموکراتیک هنوز در آنها دیده نمی شود؟چون که مردم خونشان را می دهند ولی گردانندگان که دنبال به ثمر رساندن اهداف خونها نیستند دنبال مقاصد خودشان و راضی نگه داشتن اربابان هستند.
    شک نداشته باشید که اگر در سوریه بطور کامل امریکا احساس میکرد با امدن کسی دیگربر روی کار منافع خودش و منافع اسرائیل هم مرزش تامین می شود.حال چندین بار این رژیم سرنگون شده بود.بخاطر همین است که شوراهایی که تشکیل می شود نماینده اش را سعی می کند از طرفداران خودشان انتخاب کند.
    البته ناگفته نماند الان جنگ در سوریه جنگ بین دو جناح خلق و ضد خلق نیست جنگ بین طوایف و دیدگاههای ایدوئولوژیکی آنهاست.یعنی به این .توسط همان دستهای غیب دامن زده شده است.
    الان در عراق واقعا یک جبهه خلق به رهبری سنی ها و یک جبهه ضد خلق به رهبری مالکی در جریان است؟
    اینطوری نیست در یک جنگ فرقه ای و قومی مرزهای خلق و ضد خلقی وجود ندارد که از یکی حمایت کرد و دیگری را سرزنش.البته اگر به مردم بعنوان یک توده انسانی توجه کرد و نه به قول سازمان مردم مطرح نیست اندیشه برتر سازمان مطرح است که باید به کرسی بنشیند چه مردم بخواهند و چه نخواهند چون این اندیشه فرازمینیست و اندیشه برتر جهان است.و هرکس گردن نگذارد باید نابود شود و در جبهه ضد خلق قرار میگیرد.ولی این حقیر به این معتقد نیستم.توده مردم برایم حجت است حتی خلاف اندیشه من باشند چون من اندیشه ام را اگر انقلابی هستم ومعتقد به تغییر بر روی ساکنان زمین برای همین مردم میخواهم و نه بیشتر.حال اگر مرا قبول ندارند که نباید با دار و دشنه وادارشان به پذیرش کنم.الغرض الان در سوریه باید واقع بین شد و همه درگیریهای موجود را درست ارزیابی کردبعد مشخص کرد که آیا واقعا جبهه های جنگ تفکیک شده هستند و صف مردم و ضد مردم از هم جدا شده؟و نقش ارباب در این داستان چیست و ایا بعنوان فرشته نجاب باید به آن نگاه کرد؟؟!!!!
    عدالت

    پاسخحذف