بانوی
ارجمند و مبارز، دوست گرانمایه ما ناهید تقوائی، همسر دوست مبارزمان مهدی
تقوائی پس از سالها مبارزهی شجاعانه و پر رنج با بیماری، سرانجام تن
وانهاد و به سفر رفت. ضربه سنگین این خبر چنان است که نمیتوانیم آنچه را که
زبان دل و احساس میخواهد و میگوید بیان کنیم، امید به آینده که مجال بیان
باشد، در حال حاضر همین قدر بگوئیم که اندوه زنی ارجمند را بر دل داریم که
از چهل
و یکسال پیش در سال پنجاه و هنگامی که در عنفوان جوانی بود و تازه باهمسرش
مهدی زندگی مشترک را آغاز کرده بود سرنوشتش گذر از دهلیزهای رنج و
توفانهای مبارزه و مرارت شد. همسر و همگام زندگانی اش مهدی به زندانهای شاه
کشانیده شد و ناهید با چهار فرزند خردسال، و در فاصله و فرصت رفت و آمد
بین شکنجه گاهها و زندانهای همسرش چنگ در چنگ زندگی افکند و کشتیبان
خانواده خود شد. سال 1357 و افقی که در آن همسرش از بند آزاد شد به سرعت به
سال شصت پیوست و بار دیگر در شرایطی بسیار خطیرتر و رنجبارتر سالهای دیگری
از زندگی ناهید در گذر از خانه های تیمی، هر روز در انتظار مرگ بودن،
دستگیری سومین دخترش سمیه، سفر به کردستان و سپس ترکیه و اتریش و فرانسه و
کوششی شبانه روزی تا سال 1364 و سپس با تغییراتی که در سازمانی که در آن
فعالیت داشت، سفر به عراق ادامه زندگی او بود. ناهید تا سال 1370 در سازمان
مجاهدین باقی ماند و در این سال به دلیل اختلاف فکری و لاینحل ماندن این
اختلاف، با همسر و تنی چند از خانواده اش از مجاهدین جدا شد و پس از مدتها
به انگلستان....
بدرود و تسلیت
بن بست تن شکست و فراخای جان رسید
بن بست تن شکست و فراخای جان رسید
بن
بست تن شکست و فراخای جان رسید قصیده ای شسته در اشک ،در بدرقه ناهید
تقوائی تجسم محبت ودوستی و انسانیت و به رفیق سالیان دراز رنج و شرف و
پایمردی مهدی تقوائی از پایگاههای رنج و رزم تادردگاههای غربت و تبعید و
تحمل و صبر اسماعیل وفا یغمائی
اسماعیل وفا یغمایی
ادامهی مطلب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر