---------------

نه ارتجاع غالب،نه ارتجاع مغلوب.نه «ولایت مطلقه فقیه» نه «ولایت مطلق رهبرعقیدتی».نه مزدوری رژیم پلید و ضد ایرانی آخوندی، نه سرسپردگی به رهبری خود محور و متوهم وخطاکار و انتقاد ناپذیر عقیدتی. پاینده ایران. درود برملت بزرگ ایران. زنده بادآزادی و دموکراسی. برقرار باد اتحاد تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و سکولار در داخل و خارج ایران علیه رژیم استبدادی و ارتجاعی وسرکوبگر ملایان حاکم.درود بر شهیدان ملت بزرگ و پایدار ایران ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

گذری به زندگی کوتاه و شعر کمال رفعت صفائی بتول عزیز پور

گونتر گراس نویسندهء آلمانی در گفت و گوئی در هفته نامهء فرانسوی «نوول ابسرواتور» در بارهء نقش نویسندگان و هنرمندان چنین می گوید: « نویسنده وجدان یک ملت نیست. وظیفهء او بر ملا کردن خطاهای یک ملت است. من و هانریش بل همواره از اینکه مارا « وجدان ملت» بنامند اکراه وپرهیز داشته ایم. برای نویسنده و هنرمند« وجدان ملت» بودن یک حماقت بزرگ است. مُسَکن و مرهمی بر مسئولیت های یک ملت بودن، امری ابلهانه و نپذیرفتنی ست. این گناه است که نویسنده به بهانهء « وجدان ملت» بودن، کاری کند که آن ملت در نزد وجدان خود از مسئولیت هائی که داشته و خطاهائی که مرتکب شده، آسوده خاطر باشد» (نقل به مضمون).اگر در بررسی آثار یک هنرمند ( و در این نوشتار یک شاعر) نقطه آغاز شناخت را بر پایه چگونگی شرایط فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی- سیاسی ای که این آثار در آن شکل می گیرند، تنوع می یابند ودگرکون می شوند، یا به سخن دیگر هنرمند، پس از حل وجذب در شرایط یادشده، آینده را در گذشته موضوعیت می بخشد؛

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر