جامعهی کاذب (رسالهای در باب احوالات فرهنگی جامعهی ایران)
فکر
نگارش این رساله را در خرداد ۱۳۹۰ در سر پروراندم. نکتههایی از آن پیشتر
در نوشتههای مختلفم یادآور شدهام اما نخستین بار در هیأت کنونی است که
توانستهام این اندیشه را از انسجام بهرهمند سازم. آیا میتوان جامعهای
واقعی را درهمان حال جامعهای کاذب نامید و بر شمرد؟ این چنین رویکردی با
بهره گیری از چه اندیشهای و بر پایهی چگونه ساختاری، از استحکام و
پایداری برخوردار میشود یا تواند بود؟ جامعهی
ایران به راستی پس از انقالب ۱۳۵۷ هرآنچه در درون داشت بیرون ریخت و
خویشتن خویش را بیش از هر دوره و زمانی دیگر عریان ساخت و به نمایش گذاشت.
این عریان سازی درست در دورهای و در مقطعی سربرکشید که تمام توان و نیروی
خود را مصروف دوگانه...
چنگیز پهلوان
ادامهی مطلب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر